تاریخ9/6/1391 روز پنجشنبه
فکرکنم ساعت7:30 صبح بود به سمت کربلا حرکت کردیم.ساعت9:45 به کربلا رسیدیم.2تا مینی بوس برای رفتن به هتل گرفتن یکی برای خانم ها ویکی هم برای آقایون.
امیرمحمد ویکی دیگه از مردای کاروان به اسم آقای زارع آنجا ماندند تا چمدان ها رو همراه خود بیاورند.به هتل رسیدیم.اسم این هتل مکارم الزهرا بود.من، خاله فائزه وحوریه اتاق201،فاطمه خانم وزینت خانم وخاله نرگس اتاق202،مامان وبابا اتاق203 وپسرا اتاق301 و302 بودن.
نیم ساعت بعد از اینکه رسیدیم هتل حرکت کردیم طرف بین الحرمین.با کاروان حرکت کردیم.توی راه آقای مرتضی تهانی روضه میخوند و میرفت طرف حرم امام حسین.اونروز یه حال وهوای خاصی داشتم.انگار داشتم اون صحنه هایی که از کربلا شنیده بودم وبه چشم میدیدم.
به حرم امام حسین (ع)رسیدیم همگی توی صحن جمع شدیم تا آقامرتضی زیارت امام حسین ویه کمی روضه بخونه.
رفتیم تو حرم من مامانمو گم کردم.چون پنجشنبه بود حرم خیلی شلوغ بود برای ینکه خود عربها هم اومده بودن برای زیارت.وقتی رفتم جلو فاطمه خانم رو دیدم تا منو دید باخودش منو برد جلو.خدا خیرش بده اگه اون نبود من نمیرفتم جلو چون می ترسیدم خفه بشم چون واقعا شلوغ بود!!!
وقتی اذان شد ضریح نسبتا خلوت شد چون خیلیا رفتن برای نماز جماعت.منم تا دیدم خلوته نمازمو زیر قبه امام حسین خوندم.برای ساعت13 قرار گذاشته بودیم که همه کاروان جمع بشن تا برگردیم هتل.همه اومده بودن به غیر از خاله فائزه! وقتی دیدیم خبری از خاله نیست آقای چمنی مدیر کاروان گفت ما میریم بیرون منتظر شما میشنیم.اونروز منو،حوریه وسعید وامیرمحمد چقدر دنبال خاله فائزه گشتیم.من رفته بودم اونطرف صحن که دنبال خاله بگردم که سعید اومد گفت بیا بریم خالت رفته دم کفشداری منتظره.وای چقدر اعصابم خورد شده بود وقتی اینو شنیدم!!!حالا نگو ما داخل حرم قرار گذاشته بودیم خاله فکر بود جلوی در از بیرون باید جمع بشیم.
در هرصورت برگشتیم ساعت13:30 بود که رسیدیم هتل.تا رسیدیم رفتیم سالن غذاخوری برای ناهار.(کباب،نوشابه،پرتفال،هلو وآب).تا ساعت17استراحت کردیم وساعت17:30 به سمت حرم حضرت ابولفضل(ع)حرکت کردیم.چون امروز شب جمعه بود بازم حرم خیلی شلوغ بود نتونستیم بریم توی حرم به خاطر همین رفتیم برای نماز صف بستیم.
وقتی نماز تموم شد ساعت20:15برای شام برگشتیم هتل.(مرغ،دوغ،موز،پرتغال،خیار،گوجه وآب).
خیمه گاه
امشب خیمه گاه دعای کمیل داشت ماهم قرار بود بریم.ساعت21:30 شب به سمت خیمه گاه حرکت کردیم،وقتی رسیدیم دیدیم دعا تموم شده وهمه دارن برمیگردن به خاطر همین رفتیم تل زینبیه و خیمه گاه برای زیارت.
ادامه دارد...
[ دوشنبه 92/5/14 ] [ 12:52 صبح ] [ ن.حیدری ]