تاریخ11/6/1391 روز شنبه
ساعت9 به بازار شارع عباس رفتیم.من از اونجا برای خودم یک روسری و برای دوستام وخانم شریفی تسبیح مدل کریستال گرفتم.خدایی تسبیحاشون خیلی قشنگ بود.
ساعت11:30به حرم رفتیم برای نماز.بعد از نماز به هتل برگشتیم ورفتیم نهار خوردیم.
(قرمه سبزی،نوشابه،پرتغال،شلیل،خیار وگوجه وآب).بعد از نهار باید ساک هامونو جمع میکردیم و توی لابی هتل میذاشتیم چون فردا صبح باید راهی کاظمین میشدیم..باید وسایلای ضروری رو از تو چمدون ها برمیداشتیم چون دیگه چمدون ها رو بهمون نمی دادن.
ساعت15 چمدون ها رو تو لابی هتل گذاشتیم و قرار شد بخوابیم تا برای آخرین نماز مغرب وعشا به حرم بریم.ساعت16:15 حرم حضرت ابولفضل بودیم.بعد از نماز و زیارت ساعت 20:15به هتل برگشتیم و شام خوردیم.(مرغ، نوشابه،هلو،پرتغال وآب).شب تا ساعت23:15استراحت کردیم و ساعت23:30 راهی حرم شدیم.
چون شب آخر بود قرار شد اول به حرم ابولفضل بویم بعد به حرم امام حسین تا با کاروان اونجا دعای الوداع رو بخونیم.ازباب امام علی که وارد شدیم ایرانی ها داشتند سینه زنی میکردند فکر کنم اونا هم شب آخرشون بود که اینجا بودن.از حضرت ابولفضل وداع کردیم وساعت1:15 به زیارت امام حسین رفتیم.بعد از زیارت و وداع ساعت3نصف شب به هتل برگشتیم.
ادامه دارد...
[ جمعه 92/5/25 ] [ 5:13 عصر ] [ ن.حیدری ]