هر بار که این خاک را به خون کشیده اند
بهار عاشق تر روییده است
حرف های لاله از دهان خاک نمی افتد.
.......................
اگر محمد شهید نشده بود الان یک مرد میانسال بود.امروز می شد پنجاه ساله. مثل خیلی از دوستان و همسن و سال هایش در فامیل لابد ازدواج که کرده بود، هیچ ! حتما" دو-سه تا بچه هم داشت. حتما حالا در شغل و حرفه اش حسابی جا افتاده بود، شده بود یک عکاس، یک تراشکار، یک سپاهی، یک استاد دانشگاه یا هرکس دیگر...
ده سال دیگر لابد بچه هایش ازدواج کرده بودند و نوه هم داشت و حتما دیگر بازنشسته بود و...
و بیست سال بعد...
این بود غایت زندگی اش!!! و این است غایت زندگی ِما؟نمی گویم این طور زندگی کردن غلط است.به هرحال قرار نبود که همه شهید شوند پس که باید می ماند و انقلاب را به جلو می برد اما مگر نه این است که خلق شدیم تا مصداق این آیه باشیم: "لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم" باشیم؟
راستش از شما چه پنهان می توانم درک کنم که در آن زمان چه اتفاقی افتاد که مردهای آن دوران از همه آنچه هر انسانی باید داشته باشد دل کندند و این راه را انتخاب کردند اما نمی توانم بفهمم چگونه توانستند از خواسته هایشان کنده شوند؟ محمد به خواهرم گفته بود من ازدواج می کنم ولی بعد از جنگ...
اگر نگویید تو چه کاره ای که به جای او تصمیم می گیری با همه عشق و علاقه ای که به او دارم و جای خالی اش را در زندگی ام بارها احساس کرده ام اما به این حسن انتخابش در اوج جوانی اش تبریک می گویم. انتخابی در آغاز سالهای رویا پردازی و انتخاب هدف، در هجده سالگی.
محمد جان
پنجاهمین سالگرد تولدت مبارک.
شهید در روز تولدش و در این شب جمعه ماه رجب بهترین هدیه را به شما تقدیم می کند:
التماس دعا
بخشی از وصیتنامه شهید محمد ساسانی خواه:
این پیام خون من و هزاران شهید جنگ و انقلاب است که پیام ما را که همان اجرای احکام قران، عمل به مکتب آزادی بخش حسین و فرزند او امام خمینی است به دنیا برسانید و به آن عمل کنید.
به نقل از فائزه ساسانی خواه خواهر شهید محمد ساسانی خواه
[ جمعه 92/3/10 ] [ 11:53 صبح ] [ ن.حیدری ]