سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا

سلام به دوستای پارسی بلاگی و غیرپارسی بلاگی...گل تقدیم شما

من دیگه امسال کنکور دارم و میخوام کم تر بیام پای نت و پیامرسان...شاید ماهی 1یا2بار بیام...شایدم اصلا نیام...امروز هم روز آخری بود که اومدم...

دیگه کنکور دیگه...مجبورمگریه‌آور

دعا کنید که یه رشته خوب قبول بشم....

ای عزیزان پشت کنکوری
تا به کی داغ و درد و رنجوری ؟

***
تا به کی تست چند منظوره ؟
تا به کی التهاب و دلشوره ؟

***
شوخی و طعن این و آن تا چند ؟
ترس و کابوس امتحان تا چند ؟

***
غرق بحر تفکرید که چی ؟
بی خودی غصه میخورید که چی ؟

***
گیرم اصلاً شما به طور مثال
کشکی، از بخت خوش، به فرض محال

***
زد و شایسته دخول شدید
توی کنکور هم قبول شدید

***
یا گرفتید با درایت و شانس
مدرک فوق دیپلم، لیسانس

***
گیرم این نحسی است، سعدش چی؟
اصلاً این هم گذشت، بعدش چی؟

***
تازه از بعد آن گرفتاری
نوبت رخوت است و بیکاری

***
بعد مستی، خمار باید بود
هی به دنبال کار باید بود

***
آنچه داروی دردمندی هاست
صفحات نیازمندی هاست

***
گر رضایت دهی تو آخر سر
گه شوی منشی فلان دفتر

***
به تو گویند : بعله، دفتر ما
هست محتاج آدمی دانا

***
آشنا با اتوکد و اکسل
و فری هند و آوت لوک و کورل

***
باید البته لطف هم بکند
چای هم، بین تایپ، دم بکند

***
بکشد وانگهی به خوش رویی
هفته ایی یک دوبار جارویی

***
این که از این، حقوق هم فعلاً
ماهیانه چهل هزار تومن!

***
پس بیایید و عز و جز نکنید
بی خودی هی جلز ولز نکنید



[ یکشنبه 92/6/31 ] [ 11:25 صبح ] [ ن.حیدری ]

نظر

فرزاد حسنی ترانه تیتراژ برنامه «خانومی که شما باشی» را در برنامه زنده «صبحی دیگر» رونمایی کرد و آن را به همسر خود آزاده نامداری تقدیم کرد
مستند 26 قسمتی «خانومی که شما باشی» به تهیه کنندگی آزاده نامداری از اول مهر ماه هر شب از شبکه دوم سیما روی آنتن می رود که تیتراژ آن را فرزاد فرزین با ترانه ای از فرزاد حسنی خوانده است. فرزاد حسنی ترانه تیتراژ برنامه «خانومی که شما باشی» را در برنامه زنده «صبحی دیگر» رونمایی کرد و آن را به همسر خود آزاده نامداری تقدیم کرد . در ادامه متن کامل این ترانه را می خوانید:

ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی
 

هنوزم سخت میخوامت

یه قبله پشت چشماته / که مغناطیس ُ رد کرده

شبای قبل تو باید / به این تقویم برگرده

کنار قلب تو مثل ِ / یه مَردم رو به خوشبختی

تو احساسی بهم میدی / شبیه ِ غیرت ِ تختی

تو می پوشونی موهاتو / غروب غنچه وا میشه

یه مرد از دامن پاکِت / طرفدار ِ خدا میشه

به عشقم مرهمی خانوم / مثه گلدسته و کاشی

فدای اون حَیاتونَم / خانومی که شما باشی

میدونم گاهی از دستم / شبا با بغض میخوابی

نمی فهمم چی کم داری /چرا انقدر بی تابی

ازم بگذر اگه راحت / نگفتم دوستت دارم

اگه غمگین بشی از من / گره میفته تو کارم

چه معمولیه رفتارم / کنار قلب خوش نامت

ولی باور بکن خانوم / هنوزم سخت میخوامت

 

منبع ریخت وپاش



[ چهارشنبه 92/6/27 ] [ 2:5 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

( 24 خرداد تا 4 تیر) درخت سیب ( عشق)

فردی آرام، گاهی اوقات خجالتی، بسیار جذاب و دلربا با رفتاری مناسب و سنجیده، ماجراجو و بی باک، حساس و … دوست دارید که دیگران را دوست داشته باشید و سایرین هم شما را دوست داشته باشند. با وفا، حساس و بسیار بخشنده و با استعداد. شما عاشق بچه ها هستید.

( 25 اردیبهشت تا 3 خرداد) ( 22 آبان تا 1 آذر) درخت ون ( بلند پروازی)

فوق العاده جذاب، پرانرژی، خودجوش و پر مسئولیت هستید.انتقاد را دوست ندارید. جاه طلب، بلند پرواز، باهوش، مستعد و قابل اطمینان هستید. به پول اهیمت می دهید. خواستار توجه از سوی دیگران هستید و به پشتوانه و حمایت احساسی نیاز دارید.

(22 آذر تا 1 دی) درخت راش ( خلاقیت)

فردی با سلیقه،کسی که به ظاهر خودش اهمیت زیادی می دهد. یک برنامه ریز خوب برای زندگی و کار و مسائل اقتصادی، فردی که بدون لزوم بی گدار به آب نمی زند. منطقی و مونس و یاری بی نظیر در زندگی به شمار می روید.

(26 تیر تا 4 مرداد) ( 25 دی تا 3 بهمن) درخت سرو ( اعتماد به نفس)

فردی با توان و قدرت فوق العاده، کسی که می داند چطور خود را با شرایط مختلف در زندگی وفق بدهد.هدیای غیر منتظره را دوست دارد و از سلامتی بدنی برخوردار است. خجالتی نیست و اعتماد به نفس دارد. سخنرانی برجسته، فردی مصمم و با اراده، کمی عجول و بی طاقت و دوست دارد که دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد. با استعداد، سخت کوش و اغلب خوش بین است و قادر است سریع تصمیم بگیرد.

(15 تا 24 اردیبهشت) ( 12 تا 21 آبان) درخت شاه بلوط ( درستکاری)

هیکل و اندامی خارق العاده، پرابهت، حس عدالت خواهی بالا، یک طراح و سیاستمدار است. به راحتی آزرده خاطر می شود. بسیار حساس، کوشا، گاهی اوقات برتر از دیگران عمل می کند و گاهی در ارتباطات خود با سایرین سوء تفاهم برایش بوجود می آید. خانواده مدار و از لحاظ فیزیکی روی فرم است.

(14 تا 23 مرداد) ( 9 تا 18 بهمن) درخت سدر ( وفاداری)

فردی قوی، عضلانی، انعطاف پذیر، کسی که آنچه زندگی به اجبار به او می دهد می پذیرد و اما لزوماً آن را دوست ندارد. سعی می کند ساده و خوش بین باشد.دوست دارد از نظر مالی مستقل عمل کند. مهربان و عاطفی، از تنهائی متنفر، با وفا و گاهی اوقات هم به زودی عصبانی می شود. با احتیاط، تحصیل علم و دانش و کمک به دیگران را دوست دارد.

(16 تا 25 تیر) ( 12 تا 24 دی) درخت نارون ( بزرگواری)

قیافه و ظاهری خوب دارد و در پوشیدن لباس خوش سلیقه است. تقاضا و خواسته های او در حد اعتدال است. کم ادعا است و اشتباهات را فراموش نمی کند. با نشاط و سرزنده است و دوست دارد راهنمایی بشود اما نه اینکه از دیگران اطاعت کند. شریکی درستکار و با وفا و دوست دارد برای سایرین تصمیم بگیرد. بزرگوار و نجیب، سخاوتمند و شوخ طبع و فردی کارآمد است.

( 14 تا 23 خرداد) ( 12 تا 21 آذر) درخت انجیر ( حساسیت)

فردی مستقل، درستکار، با وفا که از ضد و نقیض گویی و بحث متنفر است. زندگی و دوستانش را دوست دارد. از بچه ها و حیوانات لذت میبرد. اجتماعی و شوخ طبع است و دوست دارد که بعد از ساعت های طولانی کار سخت استراحت کند و از استعداد هنری و هوش بالایی برخوردار است.

(5 تیر تا 15 تیر) ( 2 تا 11 دی) درخت صنوبر ( رمز و راز)

فوق العاده با سلیقه است و نمی تواند تنش و فشار عصبی را تحمل کند. زیبایی را دوست دارد. گاهی افسرده می شود. سرسخت و لجباز است و به همان نسبت که دوست دارد نزدیکان خود را حمایت و مراقبت کند با افراد غریبه هم به همان شکل رفتار میکند. نسبتاً کم ادعا، سخت کوش، با استعداد، فداکار، دور از خودپسندی و فردی که دوستان زیادی دارد و بسیار قابل اعتماد است.

( 24 شهریور تا 3 مهر) ( 22 تا 30 اسفند) درخت فندق ( خارق العادگی)

جذاب و گیرا، شوخ طبع، بسیار فهمیده و فردی که می داند چطور روی دیگران تأثیر ماندگار داشته باشد. در امور اجتماعی، فعال، مردمی و اغلب اوقات دمدمی مزاج، درستکار، کمال گرا و در رعایت عدل و انصاف قاضی خوبی است.

( 13 تا 22 شهریور ) ( 11 تا 21 اسفند) درخت لیمو ترش ( شک و تردید)

یا هوش و سخت کوش است و آنچه را زندگی به او می دهد می پذیرد. البته بعد از آنکه سعی می کند شرایط بد را به خوب تغییر بدهد. از فشارهای عصبی نفرت دارد. از مسافرت و تعطیلات کوتاه لذت میبرد. ممکن است خشن به نظر بیاید اما واقعاً روحی لطیف دارد. همیشه آماده جانفشانی برای افراد خانواده و دوستان است. بسیار بااستعداد است اما برای استفاده و بهره بردن از آنها باید زمان پیدا کند. خصلت رهبری بالایی دارد و فوق العاده وفادار است.

( 4 تا 13 خرداد) ( 2 تا 11 آذر) درخت ممرز ( خوش سلیقگی)

زیباست و به اوضاع و احوال و ظاهر خود توجه دارد. خوش سلیقه و فداکار است وزندگی را تا جایی که ممکن باشد راحت می گیرد. زندگی را به سوی منطق و انضباط سوق می دهد. به دنبال مهربانی و تقدیر از دوستان است. تصمیم گیری برای او سخت است و فردی بسیار قابل اعتماد به شمار می رود.

( 11 تا 20 فروردین) ( 14 تا 23 مهر) درخت افرا ( استقلال فکری)

فردی معمولی نیست و سرشار از تصور و خلاقیت و ابتکار، خجالتی و تودار، بلندپرواز و مغرور است. متکی به نفس، به دنبال تجارب جدید و گاهی عصبی است اما حافظه و ذهنی قوی دارد و به آسانی یاد می گیرد و همیشه می خواهد اثری خوب روی دیگران داشته باشد.

( 23 شهریور) درخت زیتون ( عقل)

عاشق مهربانی و رأفت، منطقی و متعادل است و از خشونت دوری می کند. بردبار و شکیبا،با نشاط و سرزنده، آرام و عادل است و قلبی رئوف و مهربان دارد. از هرگونه بخل و حسادت دوری می کند. عاشق مطالعه است و از معاشرت با افراد آگاه و فرهیخته لذت می برد.

(24 مرداد تا 2 شهریور) ( 19 تا 30 بهمن) درخت کاج ( صلح وآشتی)

عاشق مصاحبت و شرکت در گفتگوهایی است که به توافق منجر بشود. باید در زندگی آرامش داشته باشد. عاشق کمک کردن به دیگران است و تخیلی پویا دارد. دوست دارد شعر بسازد و به مد علاقه ندارد. همیشه ملاحظه دیگران را می کند. با همه خیلی دوستانه رفتار می کند. احساسات لطیفی دارد و به عاطفه و اطمینان خاطر نیاز دارد.

( 1 تا 14 اردیبهشت) ( 5 تا 13 مرداد) ( 4 تا 8 بهمن) درخت سپیدار (تردید و عدم ثبات)

جذاب به نظرمی آید. با استعداد است.اما اعتماد به نفس بالایی ندارد. در مواقع لزوم بسیار شجاع است و به مهربانی و جوی خوشایند نیاز دارد. بسیار مشکل پسند و غالباً تنها است و طبعی هنرمندانه دارد. هماهنگ کننده خوبی است و به فلسفه علاقمند است. در هر موقعیتی قابل اعتماد است و به طور جدی در امور مشارکت دارد.

( 1 تا 10 فروردین) ( 4 تا 13 مهر) درخت زبان گنجشک ( حساسیت)

سرشار از جذابیت، با نشاط و سرزنده است و دوست دارد توجه دیگران را به خود جلب کند. عاشق زندگی، فعالیت و حتی پیچیدگی ها است. مستقل، خوش سلیقه، پراحساس،یار و هم صحبتی خوب است. کسی که تمایل به عفو و گذشت ندارد.

(21 تا 31 فروردین) ( 24 مهر تا 11 آبان) درخت گردو ( اشتیاق و شور)

نجیب و با دید وسیع نسبت به جهان، خودجوش و بلندپروازی او نامحدود است. فردی غیرقابل انعطاف، شریکی استثنائی اما بدقلق است. همیشه مورد علاقه نیست اما اغلب تمجید و تحسین می شود. مدیر و باهوش، بسیار پر حرارت اما گاهی اوقات مغرور است.

( 3 تا 12 شهریور) ( 1 تا 10 اسفند) درخت بید مجنون ( اندوه)

فردی که دوست دارد از فشارهای روحی دور باشد. زندگی خانوادگی را دوست دارد و سرشار از امید و رؤیا است. جذاب،بسیارمهربان،عاشق زیبایی، با استعداد زیاد در موسیقی، عاشق سفر به نقاط غیرمعمول،خستگی ناپذیر، غیرقابل پیش بینی، درستکار و فردی که می تواند تحت تأثیر قرار بگیرد اما نه هنگامی که در تنگنا باشد. حس ششم خوبی دارد و عاشق خنداندن دیگران است.

منبع:4jok.com



[ شنبه 92/6/23 ] [ 3:46 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

 

منبع:4jok.com



[ شنبه 92/6/23 ] [ 3:30 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

 

دخترک روی نیمکت سبز پارک نشسته بود و خیره به منظره ی رو به رویش،یعنی قسمت بازی کودکان،مشغول به تکان دادن پای چپش همراه با ریتم تند موزیکی که گوش میکرد بود.

همین طور زیر لب کلمات را قطار میکرد و روی ریل فراموشی میراند که ناگهان متوجه سر زنده شدن گوش راستش شد و تلاش گوشی هندزفری سمت چپ را برای کامل رساندن کلمات اهنگ بدون کمک گوشیه سمت راست هندزفری حس کرد.

سرش را چرخاند.مردی با قد بلند و هیکلی چهارشانه،با یک کلاه فرانسوی و ریش پرفسوری که از مداد پشت گوشش به عنوان کارت ویزیت یک نقاش استفاده کرده بود،با لبخند به او نگاه میکرد.دخترک با اخم به او خیره شد.مرد لب باز کرد:سه بار صداتون کردم نشنیدین.مجبور شدم گوشی و بردارم.دخترک پوفی از بی حوصلگی کرد و گفت:چیکا داری؟مرد لبخندش را جمع کرد.

ابروهایش را بالا انداخت و گفت:من نقاشم.

میخواین از صورتتون نقاشی بکشم.دخترک شانه ای از روی بی تفاوتی بالا انداخت.مرد روی زمین،درست جلوی پای دخترک،نشست و مدادش را از پشت گوشش بیرون کشید و روی کاغذ مشغول طراحی شد.دخترک پرسید:فکر نمیکنی این طور مزاحم عابرا میشی.مرد نیم نگاهی به اطراف کرد و جواب داد:مهم نیس میتونن از پشتم رد شن.

ببینم شما چن سالتون؟

دخترک پا رو پا انداخت و جواب داد:جوابش به بهتر کشیده شدن این نقاشی کمک میکنه؟

مرد لبخند بزرگی زد.انگار از چیزی به شدت خوشحال باشد.جواب داد:نه.میخواستم بدونم.

دخترک با نگاه خسته بچه هایی که مشغول سر سره بازی بودن را دنبال کرد.و ناگهان پرسید:اصن خودتو چن سالته.مرد بدون مکث جواب داد:36.دخترک گفت:من 13.و اینکه…از همه ی ادم بزرگای همسن توهم بدم میاد.ـ میتونم دلیلشو بپرسم؟ـ بله.چون همه تون فقط ب خودتون فک میکنین.ب فکر بچه هاتون نیستین.پدر و مادر من الان درست همسن تو ان از صب دارن سر هم داد میزنن.

از صب دارن چیز میز میشکنن.از صب ک…مرد با خونسردی تمام حرف دخترک را قطع کرد و گفت:نمیخواین لبخند بزنین؟این طوری نقاشیتون خیلی زشت میشه ادم فکر میکنه میخواین دعوا کنین.دخترک اهی کشید و جواب داد:نقاش ماهر اونی ک بتونه لبخندی ک زده نشده رو بکشه.من لبخند نمیزنم ولی تو با لبخند صورتم و بکش.مرد بعد از کمی ابراز تعجب کردن با چشمان درشتش دس ب کار شد.

دخترک کمی سرش را اینور و ان ور کرد.نگاهی به موبایلش انداخت.و بعد انداختن یک پنج تومانی روی پای مرد بلند شد و گفت:نقاشی مال خودت.و قدم زنان از ان جا دور شد.مرد فریاد زد:صبر کنین.هنوز تموم نشده.لبخندی که نزدین نصفه موند…



[ سه شنبه 92/6/19 ] [ 9:26 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

http://papooli.ir/images/stories/reza/imam-reza-4.jpg

سلام به دوستان پارسی بلاگی و غیر پارسی بلاگی که به وب من سر میزنن...من از فردا تاشنبه دیگه نیستم ونمیتونم بیام پیامرسان...انشاالله اگه امام رضا بخواد میخوایم بریم زیارتشون...

اونجا دعاگوی همتون هستم...حلال کنید اگه بدی، چیزی ازمن دیدید...گل تقدیم شماگل تقدیم شما

راستی دلتنگم نباشید زود بر میگردم...خیلی خنده‌دار

یاحقخدانگهدار



[ دوشنبه 92/6/11 ] [ 4:9 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

تاریخ14/6/1391 روز سه شنبه

ساعت6:30صبحونه رو خوردیم وحرکت کردیم.حالم خیلی بد بود،اصلا دوست نداشتم برگردم،اصلا باورم نمیشد که 8روز به این تندی تموم شد.انقدر حالم بد بود که هی از مامانم میپرسیدم واقعا تموم شد؟مامانمم میگفت آره همش گذشت...

توی راه برگشت به حوریه گفتم تا به امیرمحمد بگه با گوشیش از کل کاروان فیلم بگیره وبعد برامون بلوتوث کنه،چون شارژ دوربین مون تمو شده بود.بعد از تموم شدن فیلمبرداری بهش گفتیم برامون بلوتوث کنه گفتن چون فیلمش زیاده نمیشه بلوتوث کرد براتون میریزم تو سی دی بهتون میدم.(ولی الان12ماه شد ولی هنوز خبری از سی دی نیست...).

نزدیکای ساعت4صبح بود که رسیدیم به تهران وحسینیه شهدای بسیج. توی اتوبوس از همه کاروانیا خداحافظی کردیم و حلالیت طلبیدیم و راهی خونه هامون شدیم.نیم ساعت وایسادیم تا محمد وعلی آقا بیان دنبالمون.

(ایشالا یه بار دیگه قسمت مون بشه باهم بریم کربلا.الهی آمین.)

پایان 



[ یکشنبه 92/6/10 ] [ 2:37 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر


تاریخ 13/6/1391 روز دوشنبه

ساعت6صبح صبحانه خوردیم و ساعت7:15حرکت کردیم، ولی قبلش چقدر معطل شدیم.یکی از مسافرها  با خواهرش و شوهرش اومده بود.موقع برگشت از کاظمین همه مسافرها حرکت کردند به طرف اتوبوس ولی خبری از این دوتا خواهر نبود ولی شوهرش با ما اومده بود.هرچی منتظر میشیم ولی خبری ازشون نمیشه.آقای چمنی و همسرشون رفتن دنبالشون.نیم ساعت گذشت که پیداشون شد.شانس اورده بودن که شماره آقای چمنی رو داشتن وگرنه اگه گم میشدن پیدا شدنشون با خدا بود.

ساعت8:45 به امامزاده سید محمد پسر امام هادی وعموی امام زمان(عج) رسیدیم. اونجا برای بچه دار شدن بعضی از اقوام نذر کردیم. بعد از زیارت به سمت سامرا حرکت کردیم.برای نماز ظهر در شهر سامرا بودیم.

وقتی وارد حرم شدم حالم خیلی منقلب شد،چون چند سال پیش توی سامرا بمب گذاشته بودند اصلا خبری از ضریح جنس طلا نبود.فقط یه ضریح چوبی درست کرده بودند واسم امام هادی ونرجس خاتون وامام حسن عسکری روش نوشته بودند.

توی سامرا یه مکانی بود به اسم سرداب امام زمان.گفته شده که امام زمان اینجا دیده شده و از همون جا غیبت صغری آغاز شده.بعد از زیارت وخواندن نماز ظهر وعصر ساعت13:30 راهی بغداد شدیم.توی اتوبوس نهار خوردیم.(جوجه کباب وبقیه مخلفات).

امروز تولد محمد پسر فاطمه خانم بود به خاطر همین برای تولدش برای کل کاروان انجیر و انگور گرفت و به همه داد.

ساعت18:30به هتل یمامه در شهر بغداد رسیدیم.هتل شیکی بود.چون شهر بغداد ناامن بود تا فردا صبح حق بیرون اومدن از هتل رو نداشتیم،اگه مدیر کاروان هم میذاشت بریم بیرون پلیسی که  دم در وایساده بود نمیذاشت بریم بیرون.

مامان وبابا اتاق112،من وحوریه اتاق111،فاطمه خانم وزینت خانم اتاق116،خاله نرگس وخاله فائزه اتاق117 وپسرا اتاق110 بودن.

چون توی هتل کاری نداشتیم هی میرفتیم اتاقای همدیگه مهمونی!از این اتاق به اون اتاق،از اون اتاق به این اتاق.!دیگه ساعت00:30شب شد که خوابیدیم،چون برای نماز صبح که بیدار میشدیم دیگه نباید میخوابیدیم،باید صبحونه میخوردیم و حرکت میکردیم به سمت ایران.

ادامه دارد...

 

 



[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 8:2 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

 

تاریخ 12/6/1391 روز یکشنبه

ساعت5:15 از کربلا به زور دل کندیم و راهی کاظمین شدیم.ساعت12:30 ظهر به کاظمین رسیدیم.اسم هتلمون ضوءالماس بود.

مامان وبابا اتاق 203،من وحوریه اتاق210،فاطمه خانم و زینت خانم اتاق211،خاله فائزه وخاله نرگس اتاق216،پسرا اتاق215 بودن.

نهار(برنج وخوراک) خوردیم.تا ساعت17:30خوابیدیم و بعد به حرم رفتیم.زیارت کردیم و نماز مغرب وعشا خواندیم  وبرای شام به هتل برگشتیم.شام(مرغ)خوردیم.

ادامه دارد...

 



[ جمعه 92/6/1 ] [ 7:52 عصر ] [ ن.حیدری ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

Varzesh3.com ورزش سه

Varzesh3.com ورزش سه

چت روم

قالب وبلاگ

چت روم

قالب وبلاگ

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی



کد ساعت فلش


چت | قالب وبلاگ

گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ

ابزار امتیاز دهی